در دوران پرچالش ورود فناوریها به صنعت بیمه بود که «چیندو الیانیا»، کارآفرین نیجریایی در آمریکا با ایدهای خاص اینشورتک Mulberry را راه انداخت، ایده ارائه وارانتی به مشتریان خردهفروشیهای آنلاین؛ رویکردی که در بازه زمانی بسیار کوتاه، توانست به موفقیت مالی چشمگیری برسد به طوری که در سال 2020 درآمد این شرکت به حدود ۱۰ میلیون دلار رسید و بعد از دوران کرونا رشدی 800 درصدی را تجربه کرد. البته آنچه امروز این شرکت را متمایز کرده نه رشد بالای آن که استفاده از مدل ارائه خدمات وارانتی به مشتریان خردهفروشیهای آنلاین است، مدلی خاص به اسم فریمیوم!
فریمیوم یک استراتژی بازاریابی خاص امروزی است که به مدل «طعمه-شکار» نیز مشهور است. در این روش به اصطلاح برای مشتری طعمهگذاری میشود و پیشنهاد جذابی پیش روی او قرار میگیرد که در اصل برای کسبوکار سودی دربرندارد. اما بعد از جذب شدن مشتری، او به پرداخت هزینههایی دست میزند که نه تنها ضرر اولیه کسبوکار را جبران میکند بلکه سوددهی نیز در پی دارد. اگرچه این مفهوم برای چند دهه در ادبیات اقتصادی وجود داشته است، اما این اصطلاح به صورت رسمی، در سال ۲۰۰۶ مورد استفاده قرار گرفت. در آن سال این مدل بیشتر در صنعت نرمافزار به کار میرفت. شرکتهایی مانند Skype و Dropbox با استفاده از این مدل بهرهمند شدند تا کاربران را جذب کنند.
در استراتژی فریمیوم کسبوکار با پیشنهادی رایگان و پایه، مشتری را متقاعد به خرید محصولات پریمیوم میکند. باید توجه داشت شرکتهایی که با این استراتژی فعالیت میکنند باید بخش بازاریابی و ارتباط با مشتریان بسیار قویای داشته باشند تا در این فرایند به موفقیت برسند؛ در غیر این صورت ممکن است در همان مرحله فریمیوم باقی بمانند و با ضرردهی تن به شکست بدهند. با این توضیح میتوان گفت فریمیوم در بیمه مانند یک شمشیر دولبه عمل میکند که یک سوی آن سودآوری و دیگری ضرردهی است.
امروز فریمیوم در بیمه و سایر صنایع مالی به تعامل نیوتنی نیز شهرت دارد. اصطلاحی برگرفته از قانون اول حرکت نیوتون و به این معنی که در مدل کسب و کار فریمیوم تا زمانی که یک کاربر به یک خدمت رایگان وابسته میشود، تا زمانی که توسط یک نیروی خارجی مجبور به کنارهگیری نشود به عنوان یک کاربر باقی میماند!