غلامرضا سلیمانی، رئیسکل پیشین بیمه مرکزی از معدود افرادی بود که با همه دوران مدیریت آرام و بی حاشیهاش در واپسین روزهای ریاست در برج بلند خیابان مریم زبان به نقد از سیاستهای تحمیلشده به صنعت بیمه کشور باز کرد و از پرداخت سهمی از حق بیمه شخص ثالث به خزانه دولت گلایه کرد. مرد محافظهکار صنعت بیمه همیشه اهل مدارا بود و حلوفصل قضایا به صورتی مسالمتآمیز. به همین سبب وقتی در ابتدای دیماه سال 1400 در مراسم رونمایی از سامانههای الکترونیک خدماترسانی صندوق تأمین خسارتهای بدنی، برنامه بودجه سال ۱۴۰۱ را مورد نقد صریح خود قرار داد، همه میدانستند که او از قضیهای جدی صحبت میکند.
غلامرضا سلیمانی بهصراحت اختصاص بودجه ۵۰۰ میلیارد تومانی از پرداختیهای مردم برای بیمه شخص ثالث به حساب سازمان صداوسیما و هلال احمر کشور را به چالش کشید و آن را تحمیل هزینهای اضافی بر دوش مردم خواند.
او در نامهای که به احسان خاندوزی وزیر اقتصاد نوشته بود، بهصراحت بیان کرده بود که حق بیمه دریافتی از رشته بیمه شخص ثالث جهت پرداخت خسارت به زیاندیدگان از مردم گرفته میشود و با این اوصاف کسر مبلغ ۵۰۰۰ میلیارد ریال از درآمد شرکتهای بیمه باعث کمبود منابع جهت پرداخت خسارت مردم میشود.
البته نقد صریح غلامرضا سلیمانی راه به جایی نبرد و در نهایت او سه هفته بعد از این موضعگیری از سمت خود کنارهگیری کرد و برنامه هزینهکرد از جیب شرکتهای بیمه برای سازمانهای دولتی در دوران رئیسکل تازه بیمه مرکزی پیاده شد.
زبان تند وتیز، تنها راه نجات از خمودگی
موافقت با استعفای غلامرضا سلیمانی و سیاستهایی که احسان خاندوزی برای صنعت بیمه کشور ترسیم کرده بود در نهایت به روی کارآمدن جانشینی از صندوق تأمین خسارتهای بدنی انجامید. مجید بهزادپور مدیر آرام و بیحاشیه صنعت بیمه که در مدت یک سال و نیم حضور در بیمه مرکزی کمتر کسی از او رفتاری مطالبهگرانه دیده است. در حالی که انتظار میرفت با توجه به موضوعات پیش رو در دوران مدیریت او مقام ارشد بیمه مرکزی در بیان مواضع این نهاد سختگیرانهتر و جدیتر وارد عمل شود.
بماند که در این میان سندیکای بیمهگران و پژوهشکده بیمه نیز به طرز عجیبی در پیله خود فرو رفتند و دیگر کمتر زمانی در این مدت موضعگیری یا میانهداری خاصی از این دو نهاد شاهد بودیم و به این ترتیب بیمهگران وارد دورانی خاص از انفعال شدند. موضوعی که همیشه بهعنوان نقدی جدی به صنعت وارد بود حالا به لایههای عمیقتری رسیده بود. بیمه برای نجات از خمودگیها به یک مدیر مطالبهگر نیاز داشت.
سخنگویی که زود خاموش شد
مجید مشعلچی. نظامی کارکشتهای که پیش از این در بیمه کوثر فعالیت داشت، حالا قرار بود بهعنوان قائممقام بیمه مرکزی مشغول به فعالیت شود. نقش مشعلچی در بیان بلند و رسای معضلات صنعت بیمه زمانی به چشم آمد که او با حفظ سمت قائم مقامی در نقش سخنگوی بیمه مرکزی وارد کار شد. عنوانی که در تاریخ 50 و چندساله بیمه مرکزی بیسابقه بود. از همان زمان بود که مشعلچی در مقام یک مدیر ارشد دست راست رئیسکل به زبان گویای صنعت بیمه کشور تبدیل شد و هرازگاهی با موضعگیریهای سخت در برابر رویکردها چهرهای شفاف و روشن از خواستههای صنعت بیمه کشور به ترسیم میکشید. هنوز افشاگری او در رابطه با خودروسازان بهعنوان بزرگترین بدهکاران صنعت بیمه کشور در بحبوحه استیضاح وزیر صمت و جنجال بعد از آن و عزل از مقام سخنگویی از یادها نرفته است. مشعلچی حتی بعد از پایین آمدن از منصب سخنگویی بیمه مرکزی تا مدتها از هر فرصتی برای بیان چالشها و رویکردهای جدی بیمه مرکزی در موضوعات مختلف استفاده میکرد و زبان گویای احوال صنعت بیمه کشور بود. مدیری که با شوری بزرگ وارد میدان شد و امروز چند مدتی است که در آرامشی خواسته یا ناخواسته قرار گرفته است.
مدیری مطالبهگر با زبانی پرکنایه
با سکوت مشعلچی تلنگر دیگری لازم بود تا صنعت بیمه از آنچه بهاجبار به آن تحمیل میشد واکنش نشان دهد که پای اجبار به پرداخت عوارض آزادراهی برای صدور بیمه شخص ثالث به میان آمد. موضوعی که بهظاهر رویکردی غافلگیرکننده به نظر میرسد اما در باطن امری بود که در مدت حداقل یک سال گذشته بزرگان صنعت بیمه از آن مطلع بودند و به سبب ملاحظات و شاید عدم اعتقاد به مطالبهگری در مجرای درست اقدام خاصی روی آن انجام ندادند.
در هیاهوی بزرگ فشاری که به صنعت بیمه وارد میشود، در نهایت رئیس کل بیمه مرکزی فقط از تن دادن به قانون گفت ولی به جبران همه ناگفتههای او این بار مدیر مطالبهگر دیگری این روزها سعی در بیان چالشهای صنعت دارد. مهدی قمصریان، مدیرعامل صندوق تأمین خسارتهای بدنی. مهدی قمصریان که رسانه را خوب میشناسد و از زیر و بم صنعت بیمه با رویکردهای اجتماعی آن بهشدت آگاه است این روزها به مرد اول مطالبهگر صنعت تبدیل شده است. مهدی قمصریان سعی دارد با استفاده از زبان صریح و البته کلامی منطقی و با استفاده از آمار و ارقام گویا از شدت سو رفتاری که با بیمه شده است، توجه سایر ارکان اقتصادی کشور را به این سو جلب کند.
ارتباط با رسانهها و توئیتهای پیاپی با مضامینی از اثرات فاحش اعمالنظرهای دستوری به صنعت بیمه از مسئولیتهایی است که مهدی قمصریان در این دوران برای خود تعریف کرده است. رسالتی که صنعت بیمه کشور بهشدت به آن نیاز دارد. مطالبه گری!
آنچه به جایی نرسد فریاد است
ناکارآمدی، سوءمدیریتها،کمکاریها، سیاستهای خاص و نبود راهبرد مشخصی از سوی قانونگذاران و مقامات ارشد سیاستگذار و از همه مهمتر انفعال در پذیرش همه باید و نبایدهای غیر لازم از سوی صنعت بیمه همه از مواردی هستند که میتواند نقطه محرکی برای رو آمدن چهره مطالبهگر مدیران دغدغهمند در صنعت باشد. مسئلهای که برای صنعت بیمه همیشه بلهگو که در حال حاضر نه فقط سهم زیادی از پرتفوی خود را به جبران کاستی بودجه سازمانهای دیگر میدهد که حتی بهمثابه اهرم فشاری برای جبران ناکارآمدی و عدم مسئولیتپذیری سازمانهای دیگر عمل میکندی، میتواند رویکرد خوشایندی به شمار رود.
اما موضوع اینجاست که مطالبهگری یک مقام – در هر لایه مدیریتی- تا وقتی همسویی صداهایی ریز غرولندکننده پشتصحنه را به همراه نداشته باشد، نمیتواند کارساز باشد. نهایتاً شور و هیجانی زودگذر خواهد بود و بعد از آن رخوت برگشتن از یک مبارزه سخت بینتیجه.
مطالبهگری، یک کنش جمعی است که ابزارهای مختلف میخواهد و سمتوسوهای گوناگون. صرف شنیدن معضلات صنعت از زبان مدیری که جسارت به خرج میدهد، نمیتواند تضمینکننده نجات از بحرانها حیات و بقا باشد.
مطالبهگری نیازمند اقدامات کلان اصناف و سازمانهای ذینفع با هم است نه تکگوییهای مقامی ارشد یا یکتنه تاختن یک نهاد خاص. چرا که با همه تأثیرگذاریهای احتمالی تا مطالبات از مجرای قانونی و بهصورت خواستهای برآمده از یک اکوسیستم مطرح نشود راه بهجایی نخواهد برد.
قهرمانهای مطالبهگر صنعت بیمه کشور نه افراد مطرح جسور که نهادهایی چون سندیکای بیمه گران ایران بهعنوان تنها تشکل صنفی قانونی که متشکل از شرکتهای بیمه و نهاد ناظر باید باشند که در راستای فعالیتهای صنفی همافزایی داشته باشند.
واگو کردن مشکلات صنعت از زبان مدیران دغدغهمند نظیر مهدی قمصریان این روزها مایه مباهات صنعت بیمه کشور است اما به شرطی که در نهایت به بازگو کردن راهبردی اصولی ختم شود. امروز رفع مشکلات بیمه از بازگو کردن آنها مهمتر است!