بررسیها و آمارهای بینالمللی نشان میدهد وضعیت اکوسیستم استارتاپی ایران در مقایسه با سایر کشورها چندان مطلوب نیست. با اینهمه حضور موفق استارتاپهای ایرانی در رویدادهای بینالمللی و استقبال از ایدههایی که در بعضی مواقع با توجه به محدودیتهای موجود، مجال بالیدن پیدا نکردهاند، نشان میدهد این اکوسیستم در حد و اندازههای واقعی خود ظاهر نشده است.
محدودیتها در مواقع بسیاری فعالان استارتاپی را دلسرد کرده و یا تشویق به مهاجرت میکند. بسیاری از استارتاپهایی که نگاه محدود و منطقهای و محلی را کنار گذاشته و به دنبال ارائه خدماتی در سطحی وسیعتر هستند، در مواردی حتی فرصت حضور در فضاهای بینالمللی را پیدا نمیکنند. هر چند این امر در سالهای اخیر تا حدودی توسط برخی مراکز تسهیل شده، اما کافی نبوده است.
هرچند در «گزارش علم» یونسکو، که آخرین نسخه آن سال 2021 منتشر شده است، با استناد به اعداد و ارقام بررسی شده فعالیت در حوزه کارآفرینی و استارتاپی آمده است به رغم وجود تحریمهای بینالمللی علیه ایران و محدودیتهایی که فعالان حوزه تکنولوژی با آن روبرو هستند پشتیبانی از شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها روندی رو به جلو داشته است، اما به این نکته اشاره نشده که این روند تا حد قابل توجهی در محدوده مرزهای کشور خلاصه شده است.
ایدهها که تجاری میشوند، نیاز به سرمایهگذار دارند. شاید این نیاز تا مرحلهای بتواند با سرمایهگذاران داخلی -که چندان اعتمادی به ایدههای نو و جوانان صاحب آن ایدهها ندارند- کار خود را پیش ببرد، اما صاحبان این ایدهها برای بلندتر پریدن نیاز به حضور در بازار بینالمللی دارند.
اینجاست که محدودیتها بیش از پیش و گستردهتر و پیچیدهتر از گذشته به سراغ استارتاپها میآیند و تحریمها میشوند همان سد بزرگی که قرار است آنها را در محدوده قراردادی مرزهای کشور نگه دارند. ظرفیتی که کسب و کارهای بزرگ ایرانی در ارائه خدمات در سطح منطقه دارند، اما امکان آن برایشان فراهم نیست، موید تاثیر همین محدودیتهاست. بسیاری از کسب و کارهای مشابه این استارتاپها در کشورهای همسایه در حال ارائه خدمات در سطح منطقه – و جهان- هستند، اما خدمات این کسب و کارهای موفق ایرانی در حد ملی باقی مانده است.
چوب تحریم لای چرخ استارتاپها
در میان خاطرات بسیاری از فعالان استارتاپی میتوان این جملات را شنید که: «نبود دفتر فعال در اروپا و نداشتن حتی یک حساب بانکی بینالمللی ما را از حضور در یک رویداد مهم باز داشت» یا «کسی که حاضر به سرمایهگذاری روی ایده ما شده بود پای قرارداد نیامد چون از تحریم شرکت خود واهمه داشت» یا خاطراتی از این قبیل که «مناسبات سیاسی مانع از شکلگیری همکاری ما با یک استارتاپ یا انعقاد قرارداد با یک کمپانی مطرح بینالمللی شد» ، «محدودیتهای پرداخت در زمینه صادرات محصولات هایتک به دلیل نبود امکان ارتباطات مالی با سایر کشورها مانع ارائه محصول ما در سطح منطقه شده است» به وفور در میان سخنان فعالان این حوزه شنیده میشود.
ایدههایی که در اکوسیستم استارتاپی ایران مطرح و به مرحله تجاریسازی میرسد به مراتب در مقایسه با ایدههای استارتاپهای دیگر کشورها قابل توجه و ارزشمند است. اما آنچه استارتاپهای ایرانی را از جذب سرمایههای میلیارددلاری و سهامداران بینالمللی محروم میکند، تحریمهاست. موضوعی که این فعالیتها را محدود به بازار داخلی کرده است و مزیت رقابتی را در سطح بینالمللی از استارتاپها گرفته است.
هر چند گزارش علم یونسکو از ارتقا وضعیت اکوسیستم ایران میگوید و بررسی وضعیت علم، فناوری و نوآوری در ایران در آخرین گزارش علم سازمان آموزشی ، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحتد (یونسکو) سال ۲۰۲۱ که خرداد ماه ۱۴۰۰ توسط این سازمان منتشر شده است نشان میدهد، کشورمان در زمینه شکلگیری شرکتهای دانش بنیان و خلاق، تحقیق و توسعه و ایجاد پهنههای نوآوری رشدی شتابان را تجربه کرده است اما هنوز برای رسیدن به بلوغی که انتظار می رود راهی طولانی در پیش است.
شاخص نوآوری در ایران از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ با بهبود مستمر از رتبه ۱۰۶ به ۶۱ رسیده است یعنی رشد ۴۵ پلهای ایران در این شاخص. در این بازه زمانی افزایش تعداد پتنتهای ثبت شده ایرانیان در دفتر ملی مالکیت فکری و نیز مراجع معتبر بینالمللی استمرار داشته است.
اما تحلیل این آمارها نشان میدهد استارتاپهای ایرانی تا حدی درونگرا شده و در عرصه بینالمللی مجالی برای رقابت و همکاری با همتایان خود ندارند. همین امر رشدی که شایسته توانمندیهای آنهاست از آنها دریغ کرده است.
خسارتی که از این محدودیتها به اکوسیستم استارتاپی ایران تحمیل میشود، تنها خسارات اقتصادی نیست، آنها در این پروسه حتی در کسب تجربه هم از همتایان خود در دیگر کشورها جا میمانند. امکان ارتباط با شرکتهای بزرگ، دریافت مشاوره از متخصصان مجرب جهانی، و تعامل با استارتاپهای دیگر همه تجربههایی است که میتواند منجر به کسب مهارت حضور در عرصه بینالمللی شود و انجام فعالیتهای تجاری در این فضا شود، اما بسیاری از استارتاپهای ایرانی به دلایلی که به آنها اشاره شد، از تمام این تجارب محرومند.
این حقیقتها را باید گذاشت کنار این حقیقت تلخ که کسانی که در اکوسیستم استارتاپی فعالیت میکنند و به دنبال ایدهها و رویاهای خود میروند، روحیه پذیرش محدودیتها را ندارند. وقتی این درهای بسته و روگرداندنها و تحریمها توان آنها را بگیرد، به انتخابهای دیگری فکر میکنند.
ویزای استارتاپی پایانی تلخ یا آغازی شیرین
این دلسردیها و به در بسته خوردنها، یک گزینه روی میز جوانانی قرار میدهد که برای بهبود کیفیت زندگی در دنیای اطراف خود ایدههایی در سر دارند و شرایط امکان پیاده کردن آنها را سلب کرده است. آن گزینه پناه بردن به ویزای استارتاپی و کوچ ناگزیر به کشورهایی است که خریداران خوبی برای این ایدهها -که در کشور خود با کملطفی و بیتوجهی روبرو شدهاند- هستند.
کشورهایی که ارزش ایدهها و اثر آنها را در تعیین آینده یک کشور خوب درک کردهاند و حاضر به سرمایهگذاری هستند، جوانان خلاق و مبتکر ایرانی را جذب میکنند. در این میان مسئولان میمانند و نگرانیهایی که از افزایش بیسابقه مهاجرت با ویزای استارتاپی ابراز میدارند، اما کاری برای انگیزه بخشی به کسانی که به دنبال ایده خود به قارهای دیگر مهاجرت میکنند، انجام نمیدهند. و ایرانی که هر روز نخبگان خود را از دست میدهد.