یک ماه پرتلاطم. پرالتهاب و هیجان. ناگفتههایی که گفته شدند و حرفهایی که روزگاری مگو بودند با رقابتهای انتخابات ٰریاست جمهوری چهاردهم به روی داریه ریخته شدند. رویکردی که شاید از نظر اهالی سیاست برای جلب نظر و توجه مردم به خصوص در ابعاد اقتصادی می توانست کارساز باشد. اما ماجرا طور دیگری رقم خورد. انتخابات در نهایت با آتش گرمی دو حزب به ۵۰ درصد مشارکت رسید و در نهایت مسعود پزشکیان، نامزد جناح اصلاحطلب با شعارهایی که بعضا دلگرمی بزرگی برای مردم و به خصوص فعالان اقتصادی بود بر سر کار آمد. اما آیا شعارهای انتخاباتی برای همراهی فعالان اقتصادی ایران کافی است؟
روی کار آمدن مسعود پزشکیان با همه نقد و نظرهای متفاوت بارقهای از امید به تغییر در دل فعالان اقتصادی کشور پدید آورد. وعدههای او درباره تعامل جهانی و باز شدن درهای رابطه با دنیا و از سوی دیگر نقدهای صریح او به وضعیت اینترنت کشور که امروز برای تمامی کسب و کارها از نان شب واجبتر زمینهساز حرکتی شد که صندوقهای رای نشان دادند.
با این اوصاف هنوز اطراف اقتصادی کشور به خصوص کسب و کارهای مجازی با ترس و نگرانیهای خود همراه هستند و این وسط «بیاعتمادی» مهمترین چالشی است که مسعود پزشکیان نه فقط در برابر عموم مردم که در مواجهه با پیکره کسب و کارهای مجازی کشور با آن رو به روست. بیاعتمادی امروز بزرگترین چالش رییس جمهور منتخب است!
همه اضلاع یک اعتماد سالم
«اعتماد» اگر نگوییم مهمترین یکی از اصلیترین گزارههای ارتباط است. دایرهالمعارف این کلمه را مترادف با واژههای باور، پشتگرمی و سپردن آورده است. گزارهای که سه ضلع اصلی دارد. قابل پیشبینی بودن، داشتن قواعد و شفافیت.
در تعریف اعتماد امر «قابل پیشبینی بودن» در عین اینکه بر غنای آن میافزاید، جزو گزارههای تشکیلدهنده است. برای داشتن اعتماد باید به میزان قابل اطمینانی به رفتار سمت مقابل در مواقع حساس آگاهی داشت اگرنه نمیتوان بر آن تکیه کرد. این مراوده صرفا بر پایه آشنایی و مشارکت بنا نمیشود بلکه در یک فضای پویا، حتی میتوان به شخص حقیقی یا حقوقی که شناخت نداریم اما از رفتار او در زمینهای خاص مطمئن هستیم هم اعتماد کرد.
اشخاص حقوقی برای داشتن بهترین مراوده و ارتباط با جامعه هدفشان راهی ندارند جز اینکه قابل پیشبینی باشند. به بیان دیگر باید چگونگی مکانیزم تصمیمگیریها روشن باشد به گونهای که مردم در هنگام نیاز، از چرایی تمامی برنامههای اجراشده آگاهی داشتهباشد. اینکه فرد در مقابل هر نوع رفتار و واکنش از سوی نهاد حاکم، متاثر از چه برخوردها یا بازخوردهایی است بر اعتمادزایی دوجانبه اضافه میکند.
داشتن قواعد، گزارهای برای اعتمادسازی
قواعد وجه پیشبینی را تقویت میکند اما آنقدر مهم است که خود ضلعی جدا از این شکل است. نقشها و بازی را مشخص و تعریف میکنند و دو طرف، به ویژه مردم، باید از تمامی قوانین و مقررات آگاهی داشتهباشد. زمانی که یک سوی قرارداد پی ببرد از قوانینی که او آگاهی نداشته به ضرر او استفاده شده یا مقرراتی که منافع او را تامین میکردند نادیده گرفته یا پنهان شدهاست، عملا دلیلی برای ادامه اعتماد داشتن در این مراوده دوطرفه باقی نمیماند.
تاثیر این موضوع آن قدر زیاد است که در صورت تسلیم کردن قوانین بعد از اتفاق هم، اعتماد ساختار خود پیش از شکستن را پیدا نمیکند چراکه وجه پیشبینی را هم متاثر میکند.
شفافیت، نشانی از بلوغ نظام
وجه سوم شفافیت است. شفافیت به معنی رفتاری کاملا تبیینشده بین نهاد دولت و مردم است یا توضیح دادن تمامی عواملی که منجر به تصمیمگیری میشود به نفع یا به ضرر مردم. شفافیت دقیقا به اندازه پاسخگویی در اعتمادزایی اهمیت دارد. اهمیت پاسخگویی از آن جهت است که نهاد یا شخص خودش را موظف میداند درمورد رفتار، قوانین، مکانیزمهای رفتار و هرچیزی متعهد باشد.
تعهد به پاسخگویی مولفهای است که بدون آن اعتمادزایی شکل نمیگیرد چون عملا پاسخگویی به سمت مقابل قدرت پیشبینی میدهد و بدون آن وارد بازی نمیشود. مثال بارز این مبحث، مساله کاهش دسترسی به فضای مجازی و قطعی هرازگاهی اینترنت در دو دولت گذشته است یا افزایش قیمت بنزین بدون اطلاع مردم عملا وجه قابل پیشبینی را متزلزل کرد و هیچ شخص حقیقی یا حقوقی مکلف به پاسخگویی نشد.
به طوری که این دو رویکرد با گذشت مدتها هنوز زاویههای مختلف این موضوع پنهان است و هیچ شفافیتی در این خصوص صورت نگرفتهاست. به همین سبب در حال حاضر اعتماد مردم به سیاستها و تصمیمگیریها از سوی نهادبالادستی از بین رفتهاست.
این سه وجه مثلث، اضلاعی هستند که اگر هرکدام نباشند، اعتمادزایی شکل نمیگیرد و با این اوصاف رییس جمهور اگر به دنبال افزایش اعتبار و مقبولیت در حوزه فعالیت خود است بدون شک باید تمامی اضلاع مثلث اعتماد را کنار هم قرار دهد. هیچ مثلثی کمتر از سه ضلع ندارد!