مرد مطالبهگر صنعت بیمه. این عنوانی بود که از همان ماههای نخست حضورش در مقام مدیرعاملی صندوق تأمین خسارتهای بدنی به او دادند. مهدی قمصریان که سابقه حضور در هیئت مدیره بیمه ایران معین را در کارنامه خود دارد در اردیبهشت ماه سال پیش بعد از تعیین مجید بهزادپور، مدیرعامل وقت صندوق خسارتهای بدنی به عنوان رئیس کل بیمه مرکزی به سرپرستی صندوق تأمین خسارتهای بدنی رسید و در نهایت در میانه روزهای گرم تابستان بود که حکم چهارساله مدیریت خود را از احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و دارایی دریافت کرد.
و این آغاز ماجرای بزرگ صندوق تأمین خسارتهای بدنی تا امروز است. هر قدر دوران مدیرعاملی بهزادپور بدون حاشیه و در سکوت خبری گذشت، دوران قمصریان در این مدت کوتاه همراه با هیاهو و جنجال بود. روزی نبود که مرد اول ساختمان خیابان هشتبهشت در رأس اخبار بیمهگران نباشد و از وضعیت وخیم صنعت بیمه و اوضاع نابسامان ضریب نفوذ و بیتوجهی بزرگان صنعت به موضوعات مختلف فریاد سر ندهد.
تا مدتها تیتر اخبار رسانههای تخصصی بیمه صحبت از پیشرو بودن قمصریان و یک پله جلوتر بودن او در مطالبهگری در مقایسه با بزرگان صنعت بود؛ رویکردی که در روزهای اول هم عجیب بود، هم قابل تحسین.
اما به نظر می رسد این رقابت مدیرعامل صندوق برای دریافت عنوان اولینها و نخستینها در مطالبهگری تمامی ندارد به طوری که به زعم برخی منتقدان، مهدی قمصریان با وجود همه اقداماتی که در مدت کوتاه حضور خود در صندوق تامین خسارتهای بدنی داشته است ولیکن به نوعی ناخواسته گرفتار رفتارهای پوپولیستی در میان اکوسیستم بیمه شده است.
مهر مردودی برای شاگرد اول کلاس
در این که مهدی قمصریان با استفاده از اهرم فشار خود به اطرافیان از ساکنان ساختمان همایون گرفته تا سازمانهایی در همان خیابانهای اطراف توانست پارهای از مشکلات صنعت بیمه را با رویکرد سیاستهای قهری و اجباری – که خود جای صحبت دارد- به سرانجام برساند، حرفی نیست ولیکن امروز در آستانه تصویب برنامه بودجه ۱۴۰۳ و جزییات برنامه توسعه هفتم باید روی کارنامه او مهر مردودی زد!
قمصریان که ارتباط با رسانهها و توئیتهای پیاپی با مضامینی از اثرات فاحش اعمالنظرهای دستوری به صنعت بیمه را از مسئولیتهای خود تعریف کرده بود و مطالبه گری را وظیفه خود میدانست نتوانست از وقوع آنچه که نباید جلوگیری کند.
محمدباقر قالیباف روز گذشته اعلام کرد که برنامه بودجه ۱۴۰۳ تا پایان هفته به تصویب میرسد و این یعنی تحمیل شدن کلی وظیفه گران بر دوش صندوق تامین خسارتهای بدنی.
در برنامه بودجه سال ۱۴۰۳ صندوق تامین خسارتهای بدنی موظف به پرداخت 12 هزار میلیارد ریال به وزارت دادگستری برای پرداخت دیه محکومان معسر، جریمههای غیرعمد ناشی از تصادف با اولویت زنان معسر و مواردی که پرداخت خسارت به عهده بیتالمال یا دولت است، چیزی حدود دو هزار میلیارد ریال پرداختی بیشتر نسبت به سال ۱۴۰۲!
از سوی دیگر پرداخت 3 هزار میلیارد ریال به ستاد مردمی رسیدگی به امور دیه و کمک به زندانیان نیازمند به منظور کمک به آزادی زندانیان جرایم غیرعمد و کاهش آسیب های اجتماعی مترتب بر خانواده آنها – البته بدون تغییر نسبت به سال جاری- از دیگر تعهداتی است که دولت و مجلس بر گردن صندوق گذاشتهاند.
و اما ماجرای تامین هزینه ۵ هزار میلیارد ریالی سازمان زندانها برای تهیه پابند الکترونیکی برای زندانیان جرائم غیرخشن که برای اولین بار در برنامه بودجه مطرح شده است و صندوق مجبور به پذیرش آن شد.
همه این ها روی هم رفته قمصریان را با وجود شاگرد اولی در اکوسیستم بیمه به مردودی کشاند؛ موضوعی که خودش هنوز آن را باور ندارد!
کنار کشیدن از مقام، امر محال در ایران
ناکارآمدی، سوءمدیریتها،کمکاریها، سیاستهای خاص و نبود راهبرد مشخصی از سوی قانونگذاران و مقامات ارشد سیاستگذار و از همه مهمتر انفعال در پذیرش همه باید و نبایدهای غیر لازم از سوی صنعت بیمه همه از مواردی هستند که میتواند نقطه محرکی برای رو آمدن چهرههای مطالبهگر مدیران دغدغهمند در صنعت باشد.
مسئلهای که برای صنعت بیمه همیشه بلهگو که در حال حاضر نه فقط سهم زیادی از پرتفوی خود را به جبران کاستی بودجه سازمانهای دیگر میدهد که حتی بهمثابه اهرم فشاری برای جبران ناکارآمدی و عدم مسئولیتپذیری سازمانهای دیگر عمل میکند، میتواند رویکرد خوشایندی به شمار رود.
اما موضوع اینجاست که مطالبهگری یک مقام – در هر لایه مدیریتی- تا وقتی همسویی صداهایی ریز غرولندکننده پشتصحنه را به همراه نداشته باشد، نمیتواند کارساز باشد. نهایتاً شور و هیجانی زودگذر خواهد بود و بعد از آن رخوت برگشتن از یک مبارزه سخت بینتیجه.
مطالبهگری، یک کنش جمعی است که ابزارهای مختلف میخواهد و سمتوسوهای گوناگون. صرف شنیدن معضلات صنعت از زبان مدیری که جسارت به خرج میدهد، نمیتواند تضمینکننده نجات از بحرانها حیات و بقا باشد.
آنچه امروز مهدی قمصریان را در برابر این تعهدات تحمیلی مردود نشان می دهد از بابت عدم مطالبهگری نیست که او خواسته و ناخواسته گرفتار در رفتاری شاید پوپولیستی نقش منجی بزرگ بیمه را به عهده داشت. موضوع بزرگی که امروز مهدی قمصریان را به نقد میکشاند انفعال او بعد از آن همه رفتارهای قهری و سلبی برای اصلاح نگرشها به صنعت بیمه در پیکره دولت و مجلس بود.
واگو کردن مشکلات صنعت از زبان مدیرانی نظیر مهدی قمصریان این روزها شاید مایه مباهات صنعت بیمه کشور تلقی شود اما به شرطی که در نهایت به بازگو کردن راهبردی اصولی ختم شود یا حرکتی جدی که تلنگری باشد برای بزرگان اقتصاد کشور.
قمصریان که چنان قهرمان نداشته صنعت بیمه خود را به بزرگان صنایع مالی کشور معرفی کرد، در نهایت با انفعال تمام هر آنچه که باید را از باید و نبایدهای دولت و مجلس پذیرفت و در طبقه یازدهم ساختمان بلند خیابان هشت بهشت برای ادامه دوران مدیریت خود آرام گرفت. در حالی که حداقل کاری که از او با همه مطالبهگریهایش انتظار می رفت فقط یک چیز بود: استعفا!
البته فرهنگ استعفا، پذیرش ناکارآمدی و ناکارایی از سوی مدیران و مقاومتکردن در برابر بایدها و نبایدها یکی از بزرگترین سرمایههای اجتماعی است که جای آن در ایران خالی است. موضوعی که حتی از مهدی قمصریان با همه ادعاهایش هم انتظار نمیرود!
۲ پاسخ
دوست عزیز قطعا همینطور که از جزییات تایید شده لایحه بودجه مطلع هستین، می بایست از دیگر جزییات آن نیز که به کمک تلاش های آقای قمصریان به تصویب نرسید هم مطلع باشید. مبلغ ۴۵ هزار میلیارد ریال بابت اصلاح نقاط حادثه خیز آن هم از منابع صندوق بزرگترین ضربه به منابع این سازمان و صنعت بیمه می توانست باشد که به رغم تلاش های ایشان و سایر همکاران در استان ها این مهم اتفاق نیفتاد و خدارو شکر به تصویب نرسید. اشاره نکردن شما به این موضوع نشان از غرض ورزی شما را به دنبال دارد
هرکس اندک اطلاعی در صنعت بیمه داشته باشه میدونه که چقدر یکسو و غرض ورزی در متن شما هست
همینکه کمتر از ۲۰ درصد برتعهدات مالی صندوق اضافه شده نشان از مدیریت ایشون داره
همینکه ۴۵ هزار میلیارد ریال رو زیر بار نرفت نشان از این داره
همینکه درآمد صندوق رو از راه های قانونی مطالبه کرد نشان از یه طرفه نوشتن شما داره
حال خودداری و خدای خود