رابطه بین نهادها با جامعه هدف بر پایه «نرخ اعتبار» بنا میشود، گزارهای که در طبقهبندی مخاطبان شرکتهای بیمه میتوان آن را به چهار گروه تقسیم کرد؛ ارتباط با «نخبگان»، «کنشگران»، «تاثیرگذاران» و «مردم عادی» یا عموم.
در ابتدا باید نسبت به بدیهی بودن لزوم ارتباط بین هر سازمان یا نهاد با مخاطب خود تاکید کرد چراکه ارتباط امری بدیهی است و سوال این است که چگونه میتوان این ارتباط را تقویت کرد که به دنبال آن موضوع «نرخ اعتبار دوطرفه» بین مردم و سازمان مربوطه هم، افزایش پیدا کند.
شرکتهای بیمه دارای پلتفرم کلی حقوقی هستند که بین بیمهکننده و بیمهشونده حاکم است؛ اما این ضوابط به شدت کلی است و نمیتوان برنامه یا نقشهراه یک شرکت را از آن استخراج کرد؛ بلکه باید با عینک ریزبینی به این موضوع پرداخت.
غفلت بیمه از جامعه نخبگان
در ارتباط سازمانهای بیمه با طبقه نخست یا نخبگان یک موضوع اساسی وجود دارد و آن زیرمتن کلمه اعتبار یعنی «پرستیژِ» سازمان مربوطه است، مسئلهای که در حسابوکتاب اقتصادی سازمانهای بیمه در ایران -برخلاف کشورهای توسعهیافته- دیده نمیشود؛ چراکه ارتباط بیمه با نخبه بر اساس مقبولیت است نه حوزه کاری.
امکان دارد نخبه موردنظر در حوزه اقتصادی فعال نباشد یا اصلا حتی برای سازمان بیمه، توجیه اقتصادی هم نداشته باشد؛ اما پوشش بیمهای آن میتواند به ارتباط سازمان با بدنه جامعه کمک شایانی بکند. سازمانهای بیمه در ایران بیشتر با خدماتی اولیه مثل خودرو و سلامت درگیر هستند؛ درصورتیکه علاوه بر این بخش، فعالیت سازمانهای بیمهای برای پوشش نخبگان به نوعی به یک رقابت در دنیا بدل شدهاست و در پوشش بیمه طرحهای مطالعاتی یا پژوهشی بسیار فعال هستند.
تکمیل پازل ارتباط به واسطه کنشگران و تاثیرگذاران
موضوعی که برای ارتباط با طبقه دوم یعنی «کنشگران» هم مهم است. هر سازمان یا نهادی مخصوصا شرکتهای بیمه، غیر از چتر عمومی که دارند، از جامعه هدف خاصی درآمد بیشتری کسب می کنند. کنشگران در این جامعه هدف از اهمیت بسیاری برای سازمانها برخوردارند. کنشگران زیادی وجود دارند که به صورت انفرادی در عرصه یا حوزه خاصی مشغول فعالیت هستند و به هیچ شرکت یا کمپانی خاصی هم متصل نیستند؛ در عین حال از «استقلال شخصیتی» در بازار موردنظر بهره میبرند. نوع ارتباط شرکتهای بیمه تعریف خاص خودش را دارد، تعریفی که وجه اعتباری آن بر اقتصادی میچربد؛ استقلالی که کنشگران عرصههای مختلف با خود به همراه دارند، به وزن اطمینان شرکتهای بیمه نزد عموم میافزاید.
دقیقا برنامهای که اگر نهادهای موردنظر آن را با طبقه بعدی یعنی «تاثیرگذاران» پیوند زده و عملی کنند، طرح پازل نرخ اعتباری آنها کاملتر خواهد شد. البته تعریف تاثیرگذاران را از سلبریتی به مفهوم متعارف جدا کنیم؛ منظور از تاثیرگذاران شخصیتهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مشهوری هستند که تاثیرات مثبتی بر زندگی مردم گذاشتهاند.
این افراد همانگونه که از نام طبقهشان پیداست، افزون بر اینکه بر کانونهای تصمیمگیر تاثیر میگذارند، بر کانونهای تصمیمساز هم تاثیرگذارند و این توانایی را هر طبقهای ندارد. به همین سبب، همراهی نهادها مخصوصا شرکتهای بیمه با این طبقه میتواند به توسعه پایدار آنها کمک کند.
عموم مردم کجای کار هستند؟
اما مشکل اساسی نهادها و سازمانها به ارتباط با طبقه گسترده چهارم یعنی «عموم مردم» بازمیگردد؛ طبقهای که بیش از دیگر طبقات با شرکتهای بیمه در ارتباط هستند و منشأ بخش اعظمی از درآمد آنها را شامل میشوند. مهمترین گزاره در ارتباط با این طبقه «خلاقیت» است.
میدانیم احساس امنیت برای بیمهشونده مهمترین اصل است؛ اما به همان اندازه، دیده شدن برای این دسته از مخاطبان مهم است. به نظر بنده شرکتهای بیمه به سبب مراودات منظمی که با این طبقه دارند، به خلاقیت در این ارتباط نیازمندند و به تعریف تازهای از ارتباط فرهنگی و رسانهای احتیاج دارند. ارتباط کامل یک نهاد یا سازمان با جامعه هدف خود منوط به تعریف ارتباطی کارشناسیشده با این چهار طبقه است.
ارتباط با برخی طبقات برای بالا بردن نرخ اعتبار و پرستیژ است و ارتباط با طبقهای دیگر برای کسب درآمد؛ در حالی که اعتبار حاصل از طبقات بالادستی برای بهتر جلوه کردن نزد طبقه چهارم یعنی عموم مردم است.