استارتاپ‌های بیمه‌ای

چرا استارتاپ‌های بیمه‌ای بیشتر از بقیه شکست می‌خورند؟ / همیشه پیشرو بودن خوب نیست

https://faraabime.com/p=2095

بسته به اینکه کدام اخبار و رسانه‌ها را دنبال می‌کنید، ممکن تصور کنید تغییر دادن صنعت بیمه آسان است. چنین به نظر می‌رسد که اعتماد به بیمه‌گران کمتر از اعتماد به بانک است و پیشنهادهایشان منسوخ شده و کارآفرینی در حوزه بیمه رونق گرفته است. اما واقعیت این است که راه‌اندازی استارتاپ اینشورتک بسیار دشوار است. کسانی که استارتاپ اینشورتک راه‌اندازی می‌کنند، علاوه بر مسائل و مشکلات تأسیس یک شرکت جدید، با دشواری‌های صنعت بیمه هم دست‌به‌گریبان خواهند بود.

در هر صنعتی، رسانه‌ها استارتاپ‌های موفق را برجسته می‌کنند و شکست‌ها را فقط در صورتی پوشش می‌دهند که بسیار چشم‌گیر باشد. برای تهیه این گزارش، oxbow با پنج بنیان‌گذار که استارتاپ‌شان شکست خورده، مصاحبه کرده و از جمع‌بندی صحبت‌های آنها به دو دلیل عمده شکست رسیده است؛ زمان‌بندی نادرست و تیم نامناسب.

زمان‌بندی نامناسب

همه کارآفرینانی که با آنها صحبت شده، به مشکلی غالب و مشترک اشاره ‌کرده‌اند؛ محصول‌شان نیاز جاری بازار را برآورده نمی‌کرد. آنها معتقد بودند شرکت‌های بیمه یا مشتریان بالقوه برای محصول‌شان آمادگی نداشتند. این همان موضوعی است که با اصطلاح «تناسب محصول با بازار» به آن اشاره می‌کنند.

یکی از این بنیان‌گذاران گفته که در سال ۲۰۱۰، یعنی زمانی که ضریب نفوذ تلفن هوشمند فقط ۲۰ درصد بود، سرگرم توسعه اپلیکیشنی موبایلی برای دریافت خدمات بیمه‌ای بوده است. یکی دیگر از آنها استارتاپی بود که سعی می‌کرد به بیمه‌گرانی که هنوز اصطلاح «اینشورتک» به گوش‌شان نخورده بود، داده‌های تلماتیک بفروشد. این نمونه‌ها مرز باریکی را مشخص می‌کنند که پیشگام‌بودن را از عجول‌بودن جدا می‌کند و نشان می‌دهند که در صنعت بیمه، زمان‌بندی فعالیت استارتاپ‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که هم از طرف بیمه‌گران، هم از طرف بیمه‌گزاران پذیرفته شوند.

یکی از بنیان‌گذاران به این نکته اشاره کرده که ممکن است سرمایه‌گذاران خطرپذیر وضعیت را وخیم‌تر کنند. این دسته از سرمایه‌گذاران که بسیار مشتاق‌اند بخشی از موج بزرگ بعدی باشند، چه‌بسا آمادگی نوآوری‌های استارتاپ‌های تازه‌کار را نداشته باشند و گردانندگان استارتاپ مجبور شوند وقت ارزشمندشان را صرف اقناع و حتی آموزش به این سرمایه‌گذاران کنند. البته با افزایش آگاهی درباره کاربرد فناوری‌های دیجیتال در صنعت بیمه، مشکلاتی که به سرمایه‌گذاران و بیمه‌گران سنتی مربوط می‌شود، کمتر شده است.

تیم نامناسب

در هر صنعتی، راه‌اندازی استارتاپ می‌تواند از نظر روانی خسته‌کننده باشد. بسیاری از بنیان‌گذاران تیمی را که کارشان را با آن آغاز می‌کنند، مهم‌ترین دارایی استارتاپ خود به حساب می‌آورند. یکی از بنیان‌گذاران ما می‌گوید: «وقتی شبانه‌روز با اعضای گروهی کوچک کار می‌کنید، با این افراد به‌خوبی آشنا می‌شوید. کار بعضی از تیم‌ها به جایی می‌رسد که دیگر نمی‌خواهند ساعت‌های بیداری را با یکدیگر بگذرانند.»

بعضی از تیم‌های استارتاپی در ابتدا سعی می‌کنند در چنین دامی نیفتند و با کسانی کار کنند که از قبل با آنها آشنایی دارند. اما به‌مرور که جاه‌طلبی‌های شخصی و چشم‌اندازهای بلندمدت مطرح می‌شوند، مشکلات خودنمایی می‌کنند. یکی از بنیان‌گذاران به این نکته اشاره کرده که اعضای تیمش در مراحل متفاوتی از زندگی به سر می‌برده‌اند: «من در شروع عمر حرفه‌ای بودم و مسئولیت دیگری نداشتم، ولی بعضی از اعضای تیمم در مرحله تشکیل خانواده بودند. شور و اشتیاق‌مان برای کار زیاد بود، ولی انتظارات متفاوتی داشتیم.» یکی دیگر از بنیان‌گذاران گفت که در مرحله‌ای از کار متوجه شده شریکش استارتاپ‌شان را نوعی سرگرمی می‌داند، اما خودش به‌دنبال آن بوده که استارتاپ را هرچه زودتر به درآمدزایی برساند تا بتواند مخارج زندگی را تأمین کند.

نداشتن تخصص و سرمایه، حکایت مرغ و تخم‌مرغ

علاوه بر تیم نادرست و زمان‌بندی نامناسب می‌توان به عوامل دیگری در عدم موفقیت استارتاپ‌های بیمه‌ای اشاره کرد که در ادامه آمده است.

  • فقدان تخصص کافی: گاهی ایده‌ها بسیار خوب و جذاب هستند، اما دانش فنی در رابطه با آنها ضعیف است و همین امر استفاده از منابع را با زحمت روبه‌رو می‌کند.
  • فعالیت انفرادی: وقتی می‌خواهید استارتاپی را پایه‌گذاری کنید، پیداکردن همکار مناسب مانند موقعیت مرغ و تخم‌مرغ است؛ بدون پیشرفت، جذب افراد مستعد دشوار است و بدون جذب استعدادهای قوی نمی‌شود پیشرفت کرد. فعالیت انفرادی هم بسیار دشوار است؛ «انگار در اتاقی دربسته گرفتار شده‌اید و فقط پژواک صدای خودتان را می‌شنوید. هیچ‌کسی هم نیست که شما را در مسیر مستقیم نگه دارد.»
  • تأخیر در جذب سرمایه: حتی اگر بتوانید هزینه‌های استارتاپ‌تان را تأمین کنید، جذب سرمایه می‌تواند به تخصیص منابع مناسب کمک کند. علاوه بر این، جذب سرمایه باعث می‌شود شکل‌وشمایل کسب‌وکاری واقعی را پیدا کنید و نزد کارمندان، سرمایه‌گذاران آینده و حتی مشتریان اعتبار بیشتری به دست آورید.
  • تقلید از شرکت‌های بزرگ: هنگام راه‌اندازی و توسعه استارتاپ، حفظ تعادل بسیار مهم است. از طرفی باید کارها را خوب و به‌موقع به انجام برسانید و از طرف دیگر باید چابک باشید؛ «در همان آغاز کار، سراغ اجاره دفتری رفتیم که مناسب شرکت‌های بزرگ بود و از همان ابتدا، در مورد روندهای حاکمیت شرکتی بحث می‌کردیم. چابکی و سرعت عمل را خیلی زود از دست داده بودیم.»

نکته جالب این است که دلایل شکست این استارتاپ‌ها ارتباط مستقیمی با صنعت بیمه ندارد. برای نمونه، هیچ‌کدام از این بنیان‌گذاران فقدان دسترسی به محصولات بیمه‌ای را دلیل شکست‌شان نمی‌دانستند؛ هرچند ناکامی بعضی از این استارتاپ‌ها با مناسبات صنعت بیمه تشدید شده بود. دلیلش هم این است که بیمه صنعت بسیار کُندی است و در مقایسه با صنایع دیگر، چرخه توسعه و فروش طولانی‌تری دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *