قابلیتهای نسل جدید سامانههای هوش مصنوعی مولد در ایجاد متنها و تصاویر غیرواقعی اما متقاعدکننده رفتهرفته بیشتر میشود و نمونههایی از آن را میتوان بهشکلهای مختلف، از عکسهای جعلی از دستگیری دونالد ترامپ گرفته تا چتباتی که بهدروغ از مرگ غمانگیز یک دانشمند کامپیوتر خبر میداد، دید. به همین دلیل است که موضوع افزایش کلاهبرداری و اخبار جعلی و گمراهکننده را باید جدی بگیریم. در همین راستا، گروهی از محققان هوش مصنوعی و چهرههای شناختهشده این صنعت، در ۲۹ مارس ۲۰۲۳، از بازیگران اصلی این صنعت خواستند روند توسعه فناوریهای هوش مصنوعی جدید را متوقف کنند و از دولتها خواستند این روند را برای مدتی به حالت تعلیق درآورند.
فناوریهای هوش مصنوعی جدید مورادی از قبیل مدلهای تبدیل متن به عکس مانند DALL-E، Midjourney و Stable Diffusion و مدلهای تولید متن مانندBard ، ChatGPT و Chinchilla را شامل میشود. هماکنون میلیونها نفر به این فناوریها دسترسی دارند و استفاده از آنها نیازی به هیچگونه دانش فنی ندارد.
شرکتهای فناوری هر روز مدلهای هوش مصنوعی جدیدی را معرفی میکنند و در اختیار عموم میگذارند و بهاینترتیب، افراد بیشتری به انواع مختلفی از این فناوری دسترسی پیدا میکنند. نتیجه اینکه پتانسیل آسیبرسانی هوش مصنوعی بیشتر و بیشتر میشود. بنابراین، سیاستگذاران با این چالش مواجهند که برای این فناوری نوظهور باید چه مقرراتی در نظر بگیرند؟
چهار پرسش کلیدی
پس از پیشرفتهای چشمگیر اخیر در زمینه هوش مصنوعی مولد، عدهای از کارشناسان تأکید کردهاند که باید یک چارچوب مقرراتی مخصوص برای فناوری هوش مصنوعی تدوین شود. اما قبل از اقدام برای انجام چنین کاری، باید به چهار پرسش اساسی پاسخ داد.
۱. آیا تدوین مقرراتی جدید که مخصوص هوش مصنوعی باشد، ضرورت دارد؟
چارچوبهای مقرراتی موجود بسیاری از خروجیهای مدلهای هوش مصنوعی را که ممکن است مشکلساز شوند، پیشاپیش در بر میگیرند. برای نمونه، اگر الگوریتم هوش مصنوعی یک بانک که درخواستهای وام مسکن مشتریان را بررسی میکند سوگیری نژادی داشته باشد، «قانون مسکن منصفانه» نقض خواهد شد. همچنین اگر نرمافزار هوش مصنوعی یک خودرو بدون راننده عامل تصادف باشد، «قانون مسئولیت در قبال محصول تولیدی» چارچوبی را برای پیگیری خسارت فراهم میآورد.
۲. مقرراتگذاری برای فناوری نوظهوری که بهسرعت در حال تحول است، چه ریسکهایی دارد؟
«قانون ارتباطات ذخیرهشده» نمونه معروفی از این مورد است که در سال ۱۹۸۶ و برای رسیدگی به فناوریهای ارتباط دیجیتالی جدید مانند ایمیل تصویب شد. در جریان تصویب این قانون، کنگره برای ایمیلهایی که بیش از ۱۸۰ روز از ارسالشان میگذشت، حفاظت از حریم خصوصی کمتری در نظر گرفت. استدلال قانونگذاران این بود که فضای ذخیرهسازی محدود بهمعنای این است که کاربران سرویسهای ایمیل ناچارند پیامهای قدیمیتر را از صندوق ورودی خود حذف کنند تا برای پیامهای جدید فضای کافی داشته باشند. در نتیجه، برای پیامهایی که بیش از ۱۸۰ روز از ذخیرهسازیشان میگذشت، از نظر حریم خصوصی اهمیت کمتری در نظر گرفته شد. این استدلال احتمالا هرگز منطقی نبوده است. بهویژه اینکه در دهه ۲۰۲۰، اکثر پیامها و ایمیلهای ما در سرویسهای مختلف بیشتر از شش ماه از زمان ذخیرهسازیشان میگذرد.
در پاسخ به نگرانی درمورد قانونگذاری برای فناوریهای در حال تحول معمولا گفته میشود که چنانچه قانون و مقررات قدیمی شود، میتوان آن را بهروزرسانی کرد. اما بهروزرسانی قوانین در عمل دشوار است. اکنون چند دهه است که بیشتر مردم به این نتیجه رسیدهاند که «قانون ارتباطات ذخیرهشده» منسوخ شده است، ولی ازآنجاییکه کنگره آمریکا نتوانسته است درمورد نحوه تجدیدنظر درمورد بند ۱۸۰ روز به توافق برسد، این قانون پس از گذشت یکسوم قرن از زمان تصویب آن، همچنان لازمالاجرا است.
۳. تدوین مقررات جدید چه پیامدهای ناخواستهای میتواند داشته باشد؟
«قانون اعطای مجوز به ایالتها و قربانیان برای مبارزه با قاچاق جنسی آنلاین» قانونی بود که در سال ۲۰۱۷ به تصویب رسید و با هدف مبارزه با قاچاق جنسی، ماده ۲۳۰ از «قانون شایستگی ارتباطات» را اصلاح کرد. شواهد کمی وجود دارد که نشان بدهد قانون جدید توانسته باشد بر کاهش قاچاق جنسی تأثیر بگذارد، ولی این قانون بر کارگران جنسی بهشدت مسئلهساز بوده است: این افراد برای تبادل اطلاعات درمورد مشتریان خطرناک از وبسایتهایی استفاده میکردهاند که قانون جدید موجب تعطیلی آنها شده است. این نمونه نشان میدهد که در هنگام تدوین مقررات جدید، باید نسبت به اثرات بالقوه آن نگاه گستردهتری داشت.
۴. پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک مقررات جدید چه میتواند باشد؟
اگر مقرراتگذاران آمریکایی برای کاهش سرعت پیشرفت هوش مصنوعی دستبهکار شوند، نتیجه این خواهد بود که سرمایهگذاری و نوآوری و در نتیجه ایجاد شغل به بیرون از کشور رانده خواهد شد. درست است که اوجگیری فناوری هوش مصنوعی نگرانیهای زیادی را پدید آورده است، ولی مزیتهای متعدد و چشمگیری را هم در زمینههای متعدد از جمله آموزش، پزشکی، تولید، حملونقل، پیشبینی آبوهوا و دسترسی به خدمات حقوقی بههمراه خواهد آورد.
پس اگر در هنگام مقرراتگذاری هوش مصنوعی این چهار پرسش بسیار مهم نیز در نظر گرفته شود، احتمال بیشتری وجود دارد که مقررات جدید بتواند آسیبهای بالقوه هوش مصنوعی را مهار کند و در عین حال دسترسی به منفعتهای آن را تضمین نماید.