در نقدی منصفانه باید گفت که آئیننامه تاسیس و فعالیت شرکتهای فناوربیمه با همه شگفتیسازی از سوی بیمه مرکزی و بدعت در امری که هیچ وقت از نهاد ناظر انتظار نمیرفت همچنان با اما و اگرهای بسیاری همراه است و چالش اینشورتکها در تصویب آئیننامه تأسیس و فعالیت شرکتهای فناوربیمه هنوز نقاط مبهم بسیاری دارد.
به صراحت میتوان اذعان داشت که این آئیننامه هیچ الزام و هیچ مزیتی را برای طرف اینشورتکها ایجاد نمیکند یعنی الزامی برای فرهنگسازی، حمایت یا تغییر در این آئیننامه وجود ندارد. صرفاً یک سری مقررههای تعریفشده است که صرفا برای رونق سرمایهگذاری در اکوسیستم تهیه شده است. اما واقعیت این است که سرمایهگذاری قبلاً و بدون نیاز به دستورالعملها هم اتفاق میافتاد یا همین حالا هم اتفاق میافتد.
مهمترین نکته در آییننامه ۱۰۵ این است که این آییننامه الزامآور نیست و به نظر بیشتر برای خود بیمه مرکزی و شرکتهای بیمه مفید است، یعنی اموری که تا دیروز به واسطه ناظر بودن و به سبب اساسنامه شرکتهای بیمه قابل انجام نبود، حالا مقدور و میسر خواهند شد. به این معنا که اگر تا دیروز شرکت بیمه مرکزی (که من عمداً عنوان شرکت را به آن اضافه کردم، که واقعاً یک شرکت است و اساسنامه شرکتی دارد و زیر نظر قانون تجارت است)، نمیتوانست یک سری مؤسسات اینشورتکی یا شرکتها را در سایه خودش داشته باشد یا شرکتی تأسیس کند که با بقیه رقابت کند، امروز با تصویب آییننامه فعلی در این زمینه اجازه این کار را به راحتی خواهد داشت.
ما همان کارهایی را که تا دیروز انجام میدادیم حالا هم میتوانیم انجام بدهیم. آئیننامهها میآیند تا یک سری مشوقها و مجوزهایی را اضافه کنند به عنوان مثال مجوز یک سری عملیاتها داده میشود. اما حالا در این آییننامه اجازه بیمهگری را دارم ولی تواناییاش را ندارم. یعنی یک امیدی را دادیم ولی کسی نمیتواند از آن استفاده کند و اگر کسی هم بتواند استفاده کند در واقع به حمایتی نیاز ندارد.
در واقع اگر شرکتی تمامی المانها و ویژگیهای آئیننامه ۱۰۵ را پاس کند و مجوز آن را بگیرد، هر کاری میتواند با این مجوز بکند و عملاً استارتاپهای کوچک و حتی شرکتهای بیمهای کوچک از بین میروند. یعنی کسی با یک سرمایهگذار چندهزار میلیاردی که در مملکت خیلی کم هم نداریم، کار را شروع میکند و اینجا چه حمایتی از سوی بیمه مرکزی نیاز است؟
به این سبب حمایتی از استارتاپهای کوچک در آئیننامه تاسیس و فعالیت شرکتهای فناوربیمه دیده نمیشود. این استارتاپهای کوچک آنهایی هستند که استخوانهایشان برای شکلگیری و شناخته شدن همین صحبتها، موضوعات و ادبیات اینشورتکی واقعاً خرد شده و حالا به نقطهای رسیدند که در ناامیدی دارند دستوپا میزنند.
در این میان لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که که اگر بخواهیم مشکلات آئیننامه ۱۰۵ حل شود باید در یک فضای دیالوگ قرار بگیریم و نه فضای مناظره. تجربه نشان داده است که تا امروز جلسات هماندیشی در زمینه چالشهای اینشورتکها یا در فضای مناظره بوده است یا ساختاری یکسویه و مونولوگ.
باید گفت تا زمانی که فضای دیالوگ واقعی بین اینشورتکها و فعالان اکوسیستم نوآوری پدید نیاید نمیتوان به هیچ اتفاق روشنی امید داشت، حتی اگر آئیننامههای حمایتی دیگر ردیف به ردیف تصویب شوند!