با انتشار «گزارش استعفای مطالبهگر بزرگ صنعت بیمه» در فرابیمه از همان دقایق و ساعتهای اول انتشار سیل نظرات، نقد و بحثها روانه شد. در این مسئله دو اتفاق خوشایند کاملا بارز و عیان بود که باید از آن به عنوان نقطه عطفی بزرگ برای صنعت بیمه یاد کنیم. اول حمایت قاطع صنعت بیمه از مهدی قمصریان که ما همواره او را به نام مطالبهگر بزرگ صنعت خطاب کردیم و دوم میزان پذیرش و رویکرد حرفهای روابط عمومی صندوق تامین خسارت های بدنی که شاید از معدود افرادی بودند که فحوای کلام گزارش را به خوبی گرفتند و از نقد چهرهای که برای صنعت بیمه چنان قهرمانی بزرگ جلوه میکند، قدردانی کردند!
آنچه در گزارش نقد به انفعال مدیر عامل صندوق تامین خسارتهای بدنی مطرح بود؛ ماجرای دیگری داشت. نه صحبت از تخریب بود و نه غرضورزی. فقط حرف از توقع بود. انتظاری شاید بیشتر از واقعیت از مدیری که در هر جایگاهی که پیش از این داشته نیز مطالبهگری را هدف اول و آخر خود میدانسته. حتی در زمان همراهی با محمدباقر نوبخت در سازمان برنامه و بودجه!
شاید مثالی ساده از دنیای عجیب فوتبال و مستطیل سبز بتواند بازگوی این انتظار باشد. اگر اهل فوتبال باشید و دنبالکننده لیگ برتر انگلستان و از قضا طرفدار تیم منچستر یونایتد شاید هضم موضوع برایتان کمی راحتتر باشد.
این روزها طرفداران تیم منچستر یونایتد بیش از این که از مربی تیم دلخور و ناراحت باشد از برونو فرناندز؛ کاپیتان تیم شیاطین سرخ خشم دارند. چهره محبوبی که این روزها در میانه بحران تیمی که روزی حرف اول و آخر را در لیگ برتر میزد با همه تلاشش حرص طرفداران آتشین تیم را درآورده است. برای این که آنها انتظار دارند بهترین ها باید بهترین عملکرد را داشته باشند. فرقی نمی کند که مقصر مدیر تیم باشد یا مربی و تاکتیکهایش.
برونو فرناندز باید همیشه برونو بماند و اگر ضعف عملکردی گروه در حال تخریب چهره اوست باید کنار بکشد. مانند آنچه که در دنیای فوتبال از مهم ترین و شاخص ترین مربی های دنیا یا همین ایران خودمان شاهد بودیم. سیاست کنار کشیدن پیش از تخریب شدن برای نگه داشتن چهره قهرمانواره خود!
گاهی استعفای یک فرد مسئول نشاندهنده وجود فرهنگ مسئولیتپذیری در یک نهاد و یا یک فرد است و البته تلنگری بزرگ برای بزرگان اقتصاد کشور که بدانند حرکت ساده دست کشیدن از صندلیهای چرخان بیمه میتواند بازگوی حقایقی باشد که سعی در پنهان کردن و سرپوش نهادن بر آن دارند. این همان توقعی بود که از مهدی قمصریان؛ قهرمان داستان ما میرفت!