صنعت بیمه

چرا رشد بانک و بورس به توسعه صنعت بیمه گره خورده است؟ / بیمه؛ قاعده بزرگ مثلث صنایع مالی

https://faraabime.com/p=866

صنعت مالی سه ستون دارد: بانک، بورس و بیمه. از بین این سه بیمه در ایران هیچ‌گاه آن قدر که دو عنصر دیگر جدی گرفته شده‌اند نگاه عمیق و دقیق اقتصاد کشور را به همراه خود نداشته است. این در حالی است که به زعم نهادهای اقتصادی دنیا رشد بانک و بورس در دستان صنعت بیمه هر کشوری است.

اما دلیل این ادعا چیست؟ بیمه اگر رشد نکند در مواقع لزوم که سیستم بانکداری نیاز به پشتوانه دارد، هیچ تکیه‌گاهی جز دولت و بیت‌المال ندارد؛ حتی برای رشد درست بانکداری هم که شده بیمه باید رشد کند. نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم صنعت بیمه رشد نکند، ولی صنایع دیگر رشد کنند!

همین‌طور نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم بقیه بخش‌ها رشد نکنند، ولی بیمه رشد کند. در صورت رشد ناهماهنگ هم شاهد فاجعه خواهیم بود. تا زمانی که ریسک بخش جدایی‌ناپذیر و مدیریت‌نشده کسب‌وکارها، زندگی و حتی امور روزمره مردم یک کشور باشد، انتظار توسعه و پیشرفت انتظار بیهوده‌ای است.

سیستم‌های مالی در اقتصاد همانند روغن عمل می‌کنند. اگر بقیه صنایع مانند سوخت برای رشد اقتصادی عمل می‌کنند سیستم‌های مالی نقش متفاوتی در مسیر توسعه دارند. اگر سه ستون اصلی سیستم‌های مالی؛ یعنی بانکداری، بورس و بیمه به‌صورت هماهنگ رشد نکنند، در مواقع بحرانی این سیستم کارکرد خودش را از دست خواهد داد.

بانک‌ها مانند باقی صنایع در بحران‌ها محتاج بیمه‌ هستند، ولی وقتی صنعت بیمه‌ ایران زیرمجموعه صنعت بانکداری است و از نظر ابعاد بیمه‌های کشور تحمل ریسک بانک‌ها را ندارند، چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم بیمه‌ها در مواقع بحران پشتیبان بانک‌ها باشند؟ در مواقع لزوم دولت و بیت‌المال به داد مدیریت ریسک در بانک‌ها می‌رسند.

صنعت بیمه اما هیچ‌گاه در ایران اقبال بورس را نداشته است. در اقتصاد بانک‌محور ایران گاهی اوقات بورس در کانون توجه سرمایه‌گذاران بوده است، اما توده‌های مردم هیچ‌گاه بیمه را نوعی سرمایه‌گذاری ندانسته‌اند. کسب‌وکارهای بیمه هم به‌دلیل پشتوانه‌های قانونی وارد نوعی زندگی گلخانه‌ای شده‌اند و حمایت‌های قانونی از کسب‌وکارهای انحصاری بیمه در کشور نوعی حمایت برای آنها ایجاد کرده که در نهایت به عقب‌ماندگی صنعت بیمه کشور منجر شده است. در نتیجه صنعت بیمه‌ ایران از روی نیاز به سراغ نوآوری و فناوری نرفته است.

به‌دلیل ساختار کارمزدی حاکم بر صنعت بیمه کشور بازاریابی در این بخش توسعه بیشتری یافته است. بر خلاف بانک‌ها که هزینه‌های هنگفتی صرف تبلیغات می‌کنند و بر خلاف بورس که هنوز نتوانسته زبان ارتباط با مردم را پیدا کند، صنعت بیمه بدون استفاده از تبلیغات‌گران و با استفاده از ساختار شبکه‌ای و استفاده از شیوه‌های گوناگون بازاریابی توانسته‌اند فروشنده‌های خوبی پرورش دهند. بخش فروش در بیمه از تمام ستون‌های دیگر بیمه قوی‌تر است؛ به همین دلیل است که وقتی استار‌ت‌آپ‌ها به سراغ بیمه آمدند، ناخودآگاه همه آنها به سمت فروش رفتند، در حالی که صنعت بیمه‌ در بخش‌های دیگر مانند شناسایی ریسک، مدیریت ریسک یا ارزیابی خسارت به‌شدت دچار مشکل است. 

با این اوصاف صنعت بیمه اگر رشد نکند در مواقع لزوم که سیستم بانکداری نیاز به پشتوانه دارد، هیچ تکیه‌گاهی جز دولت و بیت‌المال ندارد؛ حتی برای رشد درست بانکداری هم که شده بیمه باید رشد کند.

فلسفه بیمه را باید دریافت

بیمه یک فعالیت پیچیده مالی است که در ایران به فروش برگه‌های کاغذی تبدیل شده است. بر خلاف تصور بسیاری که بیمه‌ها سازمان‌های پولداری هستند که باید از آنها هزینه گرفت و بیمه‌ها هم در مقابل زامبی‌ها باید از خودشان مقاومت کنند، فلسفه شکل‌گیری بیمه چیز دیگری بود.

اولین بار ملوانان انگلیسی برای کاهش ریسک غرق‌شدن کشتی‌ها در دریا بیمه را اختراع کردند. کافه معروفی در لندن وجود داشت به نام لویدز که ملوان‌های انگلیسی آنجا را پاتوق خود کرده بودند. اولین بار در این کافه بود که ملوان‌ها به این نتیجه رسیدند که صندوقی درست کنند و هر کدام سهمی در صندوق داشته باشند که اگر کشتی در دریا دچار توفان شد، به جای اینکه صاحب یک کشتی همه ریسک را تحمل کند، این ریسک بین همه تقسیم شود.

به این صورت کسانی که دچار مشکل می‌شوند با اطمینان بیشتری به آینده ادامه می‌دهند. وقتی هم که قرار باشد همه در صندوق سهیم باشند، فقط اندکی از سودشان کم می‌شود، اما ریسک مخاطرات آینده به صفر می‌رسد. این ایده چیزی شبیه سبد سهام در بورس و سرمایه‌گذاری است.

در بورس هدف از تشکیل سبد، افزایش سود نیست؛ بلکه کاهش ریسک است. به عبارتی کسانی که سبد سهام تشکیل می‌دهند، در واقع سودشان را کاهش می‌دهند که ریسک‌شان را کم کنند. چون اگر کسی تک‌سهم داشته باشد، وقتی با آن تک‌سهم سود می‌کند، همه سود از آن او می‌شود، اما وقتی سبد تشکیل می‌دهد، سودش به اندازه متوسط سود و ضرر سبد می‌شود که در نهایت این سود از بالاترین سود یک سهم پایین‌تر است، ولی ضرر هم از بیشترین ضرر کمتر است. 

فلسفه بیمه‌ها کاهش ریسک است. عملیات اصلی آنها کاهش ریسک در فعالیت‌های عادی و حتی سرمایه‌گذاری است. با توجه به اینکه ریسک در ایران بالاست، بنابراین قاعده طبیعی این است که بیمه‌ها باید از اقبال بالایی برخوردار باشند. منتها حالا یا به‌دلیل ذات ریسک‌پذیری مردم ایران یا به‌دلیل مشکلات صنعت بیمه، بیمه‌ها نتوانسته‌اند نقش مهمی در مدیریت ریسک بازی کنند. این موضوع هم در حد فردی و هم در حد کسب‌وکارها صادق است و بیمه جز در مواردی که اجبار قانونی وجود دارد، نتوانسته به بخش جدایی‌ناپذیر زندگی افراد و کسب‌وکارها تبدیل شود. 

حالا به همه این عقب‌ماندن‌ها یک چیز دیگر را هم اضافه کنیم؛ فناوری و نوآوری! روندهای فناوری و نوآوری در سال‌های گذشته چنان بیمه‌ها را زیرورو کرده که برخی با عنوان اینشورتک از آن یاد می‌کنند. اینشورتک هم مانند بسیاری از ترکیب‌های پرطرفدار «تک»دار می‌تواند مورد بی‌توجهی ما قرار گیرد یا حداقل توجه ما را به روندهای جدی سال‌های آتی جلب کند. 

نگذاریم خیلی زود دیر شود

وقتی از اینشورتک صحبت می‌کنیم درباره این حرف نمی‌زنیم که از فناوری در بیمه استفاده کنیم؛ یا مثلا نوآوری را تکریم کنیم. یا اینکه به تفکر طراحی سلام کرده و از ایده‌های نو استقبال کنیم؛ که همه اینها هم هست و هم نیست. وقتی از اینشورتک صحبت می‌کنیم درباره این حرف می‌زنیم که بیمه و کسب‌وکار بیمه در حال دگرگون‌شدن هستند. فناوری اینترنت از دهه ۶۰ میلادی تا امروز پنج نسل از کسب‌وکارها را دگرگون کرده است.

 تا امروز ارتباطات، انتشار ایده‌ها و محتوا، تجارت و تعاملات اجتماعی تحت تاثیر فناوری اینترنت متحول شده‌اند؛ اکنون در زمانی هستیم که دادوستد دارایی بر بستر اینترنت در حال دگرگون‌شدن است. این موضوعی است که از دو زاویه برای بیمه‌ها مهم است؛ یکی تغییر در ذات صنعت بیمه و دیگری خلق بازاری جدید برای صنعت بیمه. 

اگر بخواهیم از دومی شروع کنیم موضوع این است که تا امروز دارایی‌های دیجیتال برای بیمه جذابیت چندانی نداشت؛ یا اگر هم بیمه‌ها به دارایی‌های دیجیتال توجه کرده بودند، توجه آنها محدود بوده است. منتها اکنون در دوران رشد و گسترش کریپتوکارنسی‌ها، ما با دارایی‌هایی روبه‌رو هستیم که مانند ملک و زمین، طلا و سکه و ارز نیستند. ما با دارایی‌هایی مواجه هستیم که اساسا ذات دیجیتالی دارند. ذات دیجیتالی این دارایی‌ها را نباید با دارایی‌های نامحسوس مانند برند یا نرم‌افزار اشتباه گرفت. اگر زمانی ما توافق کردیم که فلزی زردرنگ که در یکی از جایگاه‌های جدول تناوبی قرار دارد، فلزی ارزشمند است و قیمت آن را هم به‌صورت روزانه تعیین می‌کنیم، حالا دارایی داریم که قیمت آن را به‌صورت روزانه تعیین می‌کنیم، ولی بر خلاف تمام دارایی‌های قبلی جایی در جدول تناوبی عناصر ندارد و قابل لمس نیست. اگر از بازار جدید صنعت بیمه بگذریم، مهم‌ترین دگرگونی در ذات صنعت بیمه در حال رخ‌دادن است. 

اینشورتک پشت در ایستاده است

 بیمه نوعی سرمایه‌گذاری است و در صورتی می‌توان به صنعت بیمه بالید که به بخش جدایی‌ناپذیر زندگی تبدیل شده باشد. متاسفانه خدمات اجتماعی مانند بیمه شخص ثالث یا حتی بیمه تامین اجتماعی و سازمان‌های دیگر بیمه‌گر و مشکلاتی که در صندوق‌های بیمه و بازنشستگی در سال‌های اخیر رخ داده، با اینکه ارتباطی به صنعت بیمه ندارد، مردم را نسبت به این مفهوم بدبین کرده است.

به نظر نمی‌رسد نه نهادهایی مانند آموزش‌وپرورش و نه حتی نهادهای رسانه‌ای بزرگی مانند صداوسیما در سال‌های اخیر در زمینه اصلاح مدل‌های ذهنی کاری کرده باشند. اگر بانک‌ها در صف اول تنفرورزی مردم قرار دارند و مردم با احتیاط از کنار بورس رد می‌شوند، ولی بیمه‌ها را نهادهایی می‌دانند که صرفا به فکر فروختن یک برگه بی‌ارزش به آنها هستند. این برگه‌ها چنان حالت قدسی دارند که هنوز در صنعت بیمه، برگه کاغذی بیمه شخص ثالث یک سند از جنس اوراق بهادار تلقی می‌شود.

اینشورتک، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم آمده و پشت در است. برخی استارت‌آپ‌ها هم در سال‌های گذشته در نقش کارگزارهای‌های آنلاین ظاهر شدند و متاسفانه برخی این‌طور القا کردند که فروش آنلاین بیمه همه اینشورتک است. محدودیت‌های قانون برای فعالیت در حوزه بیمه، هم خیال بیمه‌گران را راحت کرده و هم درهای ورود به روی کسب‌وکارهای جدید را بسته است. منتها در همیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد. بیمه‌ها برای بقا چاره‌ای ندارند جز اینکه از اندک فرصت باقی‌مانده برای توسعه و به‌روزرسانی خود استفاده کنند؛ وگرنه خیلی زود دیر می‌شود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *