ْضریب نفوذ بیمه

فاصله واقعیت تا هدف ۷درصدی ضریب نفوذ بیمه در برنامه توسعه هفتم / هدف‌گذاری اشتباه؛ دلیل ناکارآمدی سیستم‌ها

https://faraabime.com/p=846

ضریب نفوذ بیمه؛ اسم رمز میان اهالی صنعت بیمه و شاخصی بااهمیت برای آنها در بیان وضعیت بیمه‌گری در اقتصادی است که به سبب شرایط خاص تحریم و تورم، دورانی پررنج را طی می‌کند. در سابقه طولانی بیمه‌گری در کشور همواره ضریب نفوذ بیمه به‌عنوان معیاری برای توسعه و گسترش صنعت بیمه شناخته می‌شود و فعالان و کارشناسان این صنعت به روند این شاخص توجه ویژه‌ای دارند.

کمااینکه وزیر اقتصاد در هر بار صحبت از رشد صنعت بیمه در کشور از ضرورت افزایش ضریب نفوذ می‌گوید و در برنامه توسعه هفتم نیز با تأکید بر جایگاه خاص سهم بیمه‌های زندگی در پورتفوی شرکت‌های بیمه، هدف رسیدن به ضریب هفت‌درصدی تعیین شده و سهم بیمه‌های زندگی نیز باید به ۵۰درصد برسد؛ اعداد و ارقام دور از واقعیتی که امروز در صنعت بیمه کشور شاهد هستیم.

احسان خاندوزی وزیر اقتصاد هر بار در هر محفلی از نرسیدن به هدف‌گذاری‌ها صحبت می‌کند با این عنوان که صنعت بیمه به جهت شاخص معروف ضریب نفوذ، وضعیت قابل دفاعی وجود ندارد و لازم است در این راستا با قدرت و تحرک بیشتری جلو رفت. او معتقد است از هدف‌گذاری‌های قانون برنامه و سایر اسناد بالادستی عقب هستیم و رسیدن به آنچه در برنامه توسعه هفتم به‌عنوان هدف غایی صنعت بیمه یادشده، نیازمند تلاشی همگانی در سرتاسر اکوسیستم صنعت بیمه کشور است.

وزیر اقتصاد در حالی هر بار از تحرک بیشتر برای رسیدن به هدف‌گذاری‌ها در برنامه توسعه هفتم صحبت می‌کند که امروز ضریب نفوذ بیمه کشور، نه در تفاوتی اندک با هدف‌گذاری، که در اختلافی بسیار سیر می‌کند.

طبق گزارش آماری ۱۴۰۱، ضریب نفوذ بیمه در سال گذشته کمتر از دو درصد بوده این در حالی است که در برنامه توسعه ششم و آنچه هدف غایی صنعت بیمه در برنامه توسعه هفتم با تأکید بسیار مسئولان امر تعیین شده، رقم هفت درصد و افزایش سهم بیمه‌های زندگی به ۵۰ درصد بازار است.

هدف‌گذاری اشتباه؛ رو به سوی قهقرا

دنلا مدوز، نظریه‌پرداز مطرح دینامیک سیستم‌ها در کتاب «تفکر سیستمی» خود هدف‌گذاری اشتباه را یکی از مهم‌ترین دلایل نامطلوب کارکرد سیستم‌ها می‌داند. به عقیده او، امروز یکی از مهم‌ترین مشکلات کسب‌و‌کارها و البته کهنه‌ترین چالش سیستم‌ها در هر شکل و قاعده‌ای هدف‌گذاری اشتباه است.

او هدف‌گذاری اشتباه را در فهرست آرکتایپ‌های سیستمی (الگوهای کهن و قدیمی در سیستم‌ها) می‌‌داند که می‌تواند امروز نیز بلای جان کسب‌و‌کارها و صنایع مختلف باشد. مدوز در کتاب تفکر سیستمی بارها به این نکته اشاره می‌کند که اساس بالندگی سیستم‌ها این است که آنها را  بیش از حد با هدف‌گذاری‌های دور به مسیر اشتباه پیش نبریم و به جای اینکه بخواهیم مسیر رشد را به سیستم تحمیل یا تجویز کنیم، اجازه دهیم خود سیستم راهش را پیدا کند.

با این اوصاف به نظر می‌رسد آنچه امروز در صنعت بیمه کشور اهمیت دارد، انتقاد به چرایی نرسیدن به هدف‌گذاری‌ها نیست که البته می‌توان نقدها به چرایی افزایش‌نیافتن ضریب نفوذ در کشور داشت و دلایل آن را واکاوی کرد.

 آنچه صنعت بیمه کشور امروز از آن رنج می‌برد، علاوه بر چالش‌های بسیاری که برای رشد ضریب نفوذ در پیش دارد، رنج داشتن یک هدف‌گذاری اشتباه است؛ رویکردی که بعد از تعیین هدف‌گذاری  بلندپروازانه هفت‌درصدی ضریب نفوذ بیمه در کشور تا پایان برنامه هفتم توسعه، اهالی صنعت بیمه را از مسیر اصلی هدف منحرف خواهد کرد.

واکاوی یک عقب‌ماندگی بزرگ

هدف‌گذاری در برنامه توسعه هفتم با توجه به وضعیت اقتصاد کشور و موانعی که در این راه قرار دارد، بلندپروازانه به نظر می‌رسد، ولی نباید از دلایل رشدنیافتن محسوس آن در سال‌های اخیر غافل شد. امروز بسیاری از کارشناسان پایین‌بودن ضریب نفوذ بیمه در کشور را به‌دلیل نهادینه‌نشدن فرهنگ بیمه‌ای می‌دانند، اما در نگاهی کلان به اصل ماجرا باید دنبال ریشه‌های اصلی رشدنکردن چشم‌گیر این شاخص مهم بیمه‌گری در کشور بود.  

نتایج تحقیقات پژوهشگران پژوهشکده بیمه نشان می‌دهد فاصله بین فضای اقتصاد کلان ایران با کشورهایی که دارای ضریب نفوذ هفت درصد هستند، بسیار زیاد است که دلایل آن را می‌توان در تفاوت درآمد سرانه، تورم و بی‌ثباتی و عوامل نهادی و شاخص‌های مرتبط با آن دانست. در این میان باید به غفلت از توسعه و رونق بیمه‌های زندگی در کشور به‌عنوان یکی از مهم‌ترین محرک‌های افزایش ضریب نفوذ بیمه در ایران اشاره داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *