تارا پرهیزی، جامعهشناس/ هنگامی که از یکی از دوستان سرشلوغ و دانشگاهرفتهام پرسیدم که آیا چیزی در مورد نیتها شنیدهاست یا نه، سرش را به نشانه نفی تکان داد و پس از جستوجو، زمانی که فهمید مخفف چه کلماتی است، به شوخی و کنایه گفت: «من هم میخواهم یکی از آنها باشم.»
ظاهراً اینکه در جهان پرمشغله امروز به هیچ شغل و فعالیت آموزشی مشغول نباشید، یک امتیاز دستنیافتنی و وسوسهآمیز به حساب میآید! (البته برای کسی که چیزی از بیکاری، فقر و متعلقاتش نشنیده باشد وگرنه آنکه هر روز با محرومیت دست و پنجه نرم میکند، خوب میداند که هیچ قسمتی از این وضعیت، خواستنی نیست.) طنزِ تلخِ ماجرا آنجاست که تو گویی این گروه به انتخابِ خود چیزی نمیآموزد و یا مهارتی ندارد.
اولین گام در مواجهه با یک مسئله، شناخت آن است و به نظر میرسد که جامعه ما چیز زیادی از نیتها نمیداند. این را وقتی بهتر درک میکنیم که آمار غیردقیق و ضدونقیض تعداد نیتها در ایران را پیگیری میکنیم و میبینیم که بخش بزرگی از جامعه نه تنها چیزی درباره این گروه نمیداند بلکه تاکنون این کلمه را نشنیده است. این مسئله از آن حیث اهمیت ویژهای دارد که بهعنوان یک پدیده اجتماعیمیتواند بسیار مخرب و آسیبزا باشد. پرسشی که پاسخ به آن کمک میکند تا با این پدیده اجتماعی بهتر مواجه شویم، این است که بهراستی نیتها چه کسانی هستند، جوامع را دستخوش چه تحولاتی میکنند و موجب چه هزینهها و پیامدهایی برای جوامع میشوند؟
نیتها چه کسانی هستند؟
اصطلاح نیت برای توصیف افرادی به کار میرود که در حال حاضر نه در حال تحصیل، نه مشغول به کار و نه در حال گذراندن دورههای آموزشی هستند. این اصطلاح بهویژه برای جوانان به کار برده میشود. نییتها معمولاً شامل جوانان بین ۱۵ تا ۲۹ سال هستند، اما این محدوده سنی بسته به تعریف هر کشور میتواند متفاوت باشد. این اصطلاح گروهی از افراد را نشان میدهد که در معرض خطر طرد اجتماعی قرار دارند و با چالشهایی در ورود به بازار کار یا ادامه تحصیل مواجهاند. این گروه بخشی از جمعیت را تشکیل میدهند که از طریق کار یا آموزش به اقتصاد کمک نمیکنند و منجر به کاهش بهرهوری اقتصادی و کند شدن رشد اقتصادی میشود. نیت اغلب به عنوان شاخصی برای سنجش کارآیی سیستمهای آموزشی و اشتغال یک کشور، بهویژه در ارتباط با جوانان، استفاده میشود.
نیتها چه چالشهایی برای جوامع ایجاد میکنند؟
افزایش تعداد نیتها چالشهای بزرگی را برای اقتصاد و بافت اجتماعی یک جامعه به همراه دارد. از نظر اقتصادی، نیتها نماد از دست رفتن پتانسیل تولیدی و فشار بر منابع عمومی هستند، زیرا این افراد بیشتر به برنامههای رفاهی اجتماعی وابستهاند و کمکی به پایه مالیاتی نمیکنند. این وضعیت میتواند نابرابری درآمدی را تشدید کرده و شکافهای اجتماعی را عمیقتر کند، که منجر به بیثباتی سیاسی و ناامیدی از نظامهای حکومتی موجود میشود. وضعیت نیتها میتواند پیامدهای اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی هم برای افراد و هم برای جامعه داشته باشد. این وضعیت ممکن است منجر به مشکلاتی مانند بیکاری بلندمدت، فقر، مشکلات روانی و کاهش تحرک اجتماعی شود.
چالش قابلتوجه که جوامع با تعداد بالای نیتها با آن مواجه هستند، «طرد اجتماعی» است. نیتها، بهطور پیشینی، از نهادهای اجتماعی کلیدی مانند آموزش، اشتغال و مهارتآموزی که مسیرهای مهمی برای ادغام اجتماعی و ثبات اقتصادی هستند، جدا شدهاند. این قطع ارتباط معمولاً به چرخهای از حاشیهنشینی منجر میشود که در آن افراد نه تنها از فرصتهای اقتصادی بلکه از شبکههای اجتماعی و سیستمهای حمایتی که معمولاً از طریق کار یا محیطهای آموزشی شکل میگیرند، محروم میمانند.
طرد اجتماعی پیامدهای گستردهای دارد. این وضعیت میتواند به احساس بیگانگی و نارضایتی در میان نیتها منجر شود و آنها را بیشتر در معرض مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار دهد. این مشکلات به نوبه خود میتوانند باعث انزوای بیشتر آنها از جامعه شوند و یک چرخه بازخوردی ایجاد کنند که شکستن آن دشوار است. علاوه بر این، عدم مشارکت در ساختارهای اجتماعی میتواند باعث کاهش مشارکت مدنی و اعتماد به نهادها شود و به مشکلات گستردهتری در انسجام اجتماعی منجر گردد. با افزایش انزوای نیتها، ممکن است جامعه به طور کلی با تنشهای اجتماعی بیشتر، افزایش نرخ جرم و جنایت و کاهش سطح کلی رفاه جامعه مواجه شود. بنابراین، پرداختن به مسئله طرد اجتماعی نیتها برای حفظ هماهنگی اجتماعی و تقویت یک جامعه فراگیر و مقاوم، امری حیاتی است.
نیتها، نمادی از مشکلات عمیق اقتصادی-اجتماعی در ایران
نیتها نماد مشکلات عمیقی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران هستند، جایی که رشد اقتصادی ناپایدار، نرخ بالای بیکاری، و عدم تطابق بین نظام آموزشی و نیازهای بازار کار، به افزایش تعداد آنان دامن زده است. افزایش تعداد نیتها در ایران به عوامل متعددی بازمیگردد. از یک سو، تحولات اقتصادی مانند رکود اقتصادی، تورم و نبود فرصتهای شغلی مناسب برای جوانان باعث شده که بسیاری از افراد نتوانند وارد بازار کار شوند. از سوی دیگر، نظام آموزشی ناکارآمد و غیرمنعطف که توانایی تربیت نیروی کار مورد نیاز بازار را ندارد، به این مشکل افزوده است. در عین حال، فشارهای اجتماعی و فرهنگی، مانند انتظارات بالای خانوادهها برای موفقیت تحصیلی و شغلی، میتواند به افزایش استرس و ناامیدی در جوانان منجر شود، که در نهایت آنان را به ترک تحصیل یا ناتوانی در یافتن شغل مناسب سوق میدهد.
طبق گزارشی که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و همچنین مرکز آمار ایران منتشر کردهاند، وضعیت نیتهای ایران از سال 1394 تا پایان 1400 در دسترس است. در حالی که نرخ نیتها برای مردان ایران در این سالها حدود 15 تا 17 درصد بوده، این نرخ در میان زنان از 47 درصد در سال 1394 به 39 درصد در سال 1400 رسیده است. سال 1394 از 5.7 میلیون زن در گروه سنی 15 تا 25 سال تعداد 2.7 میلیون نفر آنان نه مشغول تحصیل بوده، نه شاغل و نه دنبال مهارتآموزی بودهاند. در سال 1400 تعداد زنان در گروه سنتی 15 تا 24 سال به 5 میلیون و 90 هزار نفر رسیده که 1 میلیون و 985 هزار نفر از آن جزء جمعیت نیتها هستند. این آمار و ارقام زنگ خطری است که جامعه ایران باید هرچه سریعتر چارهای برای آن بیندیشد.
این شرایط به دلیل تبعات اجتماعی و اقتصادی گستردهای که دارد، وضعیت نیتها را در ایران نگرانکننده کرده است. آنها با انزوای اجتماعی، مشکلات روانی و افزایش نرخ فقر مواجه میشوند، که این موارد میتواند به بحرانهای اجتماعی مانند افزایش جرم و جنایت، کاهش اعتماد به نهادها و کاهش همبستگی اجتماعی منجر شود. همچنین، از دیدگاه اقتصاد سیاسی، افزایش نیتها به معنای کاهش بهرهوری ملی، افزایش فشار بر سیستم رفاه اجتماعی و ایجاد چالشهای جدید برای سیاستگذاران است. این عوامل دست به دست هم دادهاند تا وضعیت نیتها به یکی از دغدغههای مهم جامعه ایرانی تبدیل شود که اگر توجه کافی به آنها نشود، میتواند فاجعهآمیز باشد.
برای مدیریت مؤثر نیتها در ایران، نیاز به تغییرات ساختاری در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. این تغییرات میتواند شامل سرمایهگذاری در آموزش و پرورش با هدف تطابق بیشتر با نیازهای بازار کار، ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و حمایتهای اجتماعی مناسب برای جوانان باشد. از سوی دیگر، بهبود سیستم تأمین اجتماعی و افزایش دسترسی به بیمههای بیکاری و حمایت از افراد در دورههای انتقالی از دیگر راهکارهای مؤثر است. به علاوه، تقویت بخش خصوصی و ایجاد انگیزههای اقتصادی برای کارآفرینی و نوآوری میتواند به کاهش تعداد نیتها کمک کند. در نهایت، موفقیت در مدیریت نیتها به ترکیبی از سیاستهای اقتصادی فراگیر، تقویت نهادهای اجتماعی، و ارتقای فرصتهای تحصیلی و شغلی وابسته است.
نقش صنعت بیمه در این میان چیست؟
صنعت بیمه میتواند نقش مهمی در پرداختن به چالشهای مرتبط با جمعیت نیتها ایفا کند، از طریق ارائه محصولات و خدماتی که به طور ویژه برای کاهش ریسکهای مرتبط با وضعیت آنها طراحی شدهاند. یکی از زمینههایی که بیمه میتواند ایجاد کند، ارائه طرحهای بیمه سلامت مقرونبهصرفه برای نیتها است که اغلب دسترسی به پوششهای ارائهشده توسط کارفرما را ندارند. با طراحی گزینههای بیمه سلامت کمهزینه، شرکتهای بیمه میتوانند اطمینان حاصل کنند که آنها به خدمات بهداشتی ضروری دسترسی دارند، که این امر میتواند از بدتر شدن مشکلات روانی و جسمانی که ممکن است ناشی از بیکاری و طرد اجتماعی باشد، جلوگیری کند. علاوه بر این، محصولات بیمهای خاص مانند بیمه از کارافتادگی و بیمه عمر میتوانند برای محافظت از نیتها و خانوادههایشان در برابر مشکلات مالی در صورت بیماری یا اتفاقات غیرمنتظره مورد استفاده قرارگیرند و شبکهای ایمنی را فراهم کنند که در دوران بیکاری یا عدم فعالیت از رفاه آنها حمایت کند.
فراتر از محصولات بیمهای سنتی، این صنعت میتواند در تلاشهای گستردهتر اجتماعی برای بازگشت نیتها به آموزش یا نیروی کار نیز مشارکت کند. به عنوان مثال، شرکتهای بیمه میتوانند با دولتها و مؤسسات آموزشی همکاری کنند تا برنامههای بیمهای یارانهای برای افرادی که در برنامههای آموزش حرفهای یا کارآموزی ثبتنام میکنند، ارائه دهند. این امر میتواند با کاهش بار مالی مرتبط با این فعالیتها، نیتها را به ادامه تحصیل یا توسعه مهارتهای بیشتر ترغیب کند. با پرداختن به نیازهای فوری و ریسکهای بلندمدتی که متوجه نیتها است، صنعت بیمه میتواند به کاهش برخی از چالشهای اجتماعی و اقتصادی مرتبط با این گروه آسیبپذیر و در نهایت به ایجاد جامعهای مقاومتر، امنتر و پایدارتر کمک کند.
جمعبندی
از دیدگاه جامعهشناختی، افزایش تعداد نیتها بازتابدهنده مشکلات ساختاری عمیقی در جوامع مدرن است. این پدیده غالباً ریشه در نابرابریهای سیستماتیک دارد که در آن دسترسی به آموزش با کیفیت، اشتغال پایدار و تحرک اجتماعی به طور نابرابر توزیع شده است. تغییرات اقتصادی، مانند صنعتیزدایی و افزایش اشتغال ناپایدار، بسیاری از جوانان را بدون مهارتها یا فرصتهای لازم برای دستیابی به کار معنادار رها کرده است. افزایش هزینههای آموزش و عدم تطابق بین نیازهای بازار کار و نهادهای آموزشی، این مشکل را تشدید میکند و بسیاری از جوانان را در یک چرخه بیکاری گرفتار میکند. عوامل اجتماعی، از جمله فروپاشی ساختارهای سنتی خانواده، چالشهای روانی و کمبود شبکههای ایمن اجتماعی، بیشتر به حاشیه راندهشدن این گروه کمک میکنند. آنها اغلب از زندگی اجتماعی و اقتصادی جوامع خود کنار گذاشته میشوند که این امر به مشکلات بلندمدت مانند فقر، انزوای اجتماعی و کاهش فرصتهای زندگی منجر میشود.
علاوه بر این، افزایش نیتها ناکامیهای سیاستهای نئولیبرال را برجسته میکند؛ سیاستهایی که به سبب فردگرایی فزاینده، بازار و مسئولیت فردی را بر رفاه جمعی و امنیت شغلی اولویت میدهند. با ادامه روند کاهش هزینههای عمومی و مقرراتزدایی بازارهای کار توسط دولتها، شبکههای امن که پیش از این از گروههای آسیبپذیر حمایت میکردند، تضعیف شده و نیتها را بدون حمایت لازم برای بازگشت به جامعه رها میکند. مواجهه با مسئله نیتها نیازمند بازاندیشی در سیاستهای اقتصادی است تا رشد همگن، سرمایهگذاری در آموزش و پرورش و بازسازی شبکههای ایمن اجتماعی را در اولویت قرار دهد و اطمینان حاصل شود که همه اعضای جامعه فرصت مشارکت و پیشرفت داشته باشند.